جبار دست باز/بانه
فریدون فرجپور”باعصایش به همراه دو پسر خردسالش در پارک کوچک روستا قدم می زند. وی با نگاه کردن به پسرانش که حالا پدرشان توانایی کارکردن ندارد، به فکری عمیق فرو می رود، او حسرت آن روزهایی را میخورد که با کار کولبری علیرغم خستگی زیاد با دست پر برمی گشت وبرای بچههایش خوراکی واسپاب بازی می خرید. همین هم خستگی را ازتنش دور می کرد اما حالا او مانده است وتنی رنجور و شکسته که توانایی هیچ کاری برای خانواده کم درآمدش را ندارد.
در روستای عباس آباد در ۱۵ کیلومتری شهر بانه در غرب استان کردستان، جوانی زندگی می کند که قبلا با کار کولبری زندگی خانوادهاش را تامین میک رد اما از چهار سال پیش که زخمی شد، نه تنها توانایی هیچ کاری را ندارد بلکه تمامی پس اندازش را خرج جراحی و بیمارستان کرد. حالا او مانده است و بدهکاری زیادی که بهاطرافیانش دارد.
“فریدون فرجپور” ۴۰ ساله می گوید: “من در خانوادهایی تنگ دست، که شش خواهر وسه برادر بودیم به دنیا آمدم، منطقه ما به دلیل مرزی بودن به جز کولبری کار دیگری ندارد، من هم از ۱۳ سالگی شروع به کولبری کردم. ۱۸ سال قبل ازدواج کردم وحالا یک دختر و دو تا پسر دارم، راضی وخوشحال بودم هرچند کولبری سخت بود اما وجود خانوادهام خستگی را از تنم به در می کرد، که ناگهان در کولبری تیر خوردم وهمه چی عوض شد”.
فرویدون در مورد چگونگی زخمی شدنش می گوید: “روز نهم اسفند سال ۹۶ بود، هنوز برف در زمین بود ومن هم مانند همیشه با ۱۵ کولبر دیگر برای کار کولبری به راه افتادیم. ساعت نزدیک یازده ظهر بود، هنوز در خاک ایران بودیم که ماموران مرزبانی پیدا شدند و در کمال ناباوری شروع به تیر اندازی کردند، من به همراه یک کولبر دیگر زخمی شدم، من از ناحیه کمر وزانو تیر خورده بودم، خون زیادی داشت از من می رفت. اما ماموران نگذاشتند به داخل ایران برگردیم، برای همین چند نفر من را به بیمارستانی در شهر سلیمانیه اقلیم کردستان منتقل کردند، چندین عمل جراحی روی کمر وپایم انجام گرفت، یازده روز آنجا بودم، سپس خانوادهام من را به بانه منتقل کردند واز آنجا هم به بیمارستان “هاشمی نژاد” تهران رفتم آنجا هم سه عمل جراحی شدم. عملهایم خیلی حساس بودند، بیضه چپم را ازدست دادم و برای همین هم دیگرنمی توانم بچهدار شوم”.
فریدون که حالا هم بدون عصا راه رفتن برایش مشکل است ادامه می دهد: “عمل های جراحی وهزینههای پزشکی خیلی زیاد بود نزدیک ۱۶۰ ملیون تومان خرج روی دستم گذاشت. بعد یک وکیل گرفتم واز مرزبانی شکایت کردم اما علیرغم تلاش زیاد هیچ نتیجهایی نگرفتم، تازه نیروهای مرزبانی از من شکایت آوردن بار و خروج غیر قانونی از مرز کردند در حالی که من دست خالی زخمی شده بودم وهیچ کولی هم نداشتم”.
فریدون که در این سن موهایش سفید شده است ادامه می دهد: “در این چهار سال به اندازه ۳۰ سال پیر شدم. علاوه بر درد و رنج خودم، فکر کردن به اینکه دیگر نمی توانم برای خانوادهام هیچ نانی بیاورم آزارم می دهد. هیچ درآمدی هم نداریم، چندین نهاد حمایتی هم مراجعه کردهام اما کمکی نکردند. تنها برادرهایم کمکم می کنند، پسر بزرگم هم که کلاس ششم ابتدایی ومحصل است، در یک کارواش برای کمک خرج خانواده کار می کند”.
وی درپایان میگوید: “از ۱۳سالگی کولبری کردم، اما تمامی پس اندازم خرج عمل جراحی وبیمارستان شد، این در حالی است که آنقدر به برادرهایم بدهکارم که نمی توانم به آنها نگاه کنم. تنها ۶۰ ملیون تومان به مادرم بدهکارم، نمیتوانم آن را هم پس بدهم زیرا هیچ کار و درآمدی ندارم”.
وکیل فریدون”حکم دادگا عجیب وناعادلانه بود”
“رحمن پیراسته” وکیل فریدون فرجپوور در شهر بانه دراین باره می گوید: ” بعد از مراجعه به من پروهندهاش را دنبال گرفتم، ابتدا از مامورانی که شلیک کرده بودند شکایت کردم، فریدون شاهد داشت که هیچ کولی در زمان تیر اندازی به همراه نداشته است. به دلیل اینکه “بانه” دادگاه انقلاب ندارد، پرونده ایشان در دادگاه انقلاب شهر سقز بررسی شد، در مقابل ماموران مرزی هم شکایت آوردن بار وخروج غیر قانونی ازمرز را از موکلم کرده بودند که با ادلههای غیر قابل انکار، دادگاه “فریدون فرجپوور” را بیگناه شناخت. اما دادگاه سقز به یک تیم کارشناسی دستور پیگیری زخمی شدن موکل بنده را داد ودر پایان تحقیقات کارشناسان،۷۰ درصد ماموران مرزبانی وبیست درصد نیروهای مسلح وده درصد کولبر زخمی را مقصر پرونده شناخت”.
پیراسته در ادامه می گوید”در نهایت دادسرای نظامی سقز، برای حکم نهایی پرونده را به دادسرای نیروهای مسلح سنندج فرستاد، اما در کمال ناباوری علیرغم آن همه دلایل واسناد دادگاه حکم به تبرئه ماموران ونیروهای مسلح داد”.
رحمن پیراسته که هنوز از آن حکم عجیب دادگاه در شوک است می گوید: ” تلاش زیادی کردم، که حداقل کولبر زخمی باید دیه می گرفت، اما با آن حکم ناعادلانه وعجیب که در تمام طول سالهای وکالتم سابقه نداشته است، در حق این کولبر زخمی ظلم شد”.