مرکز حامیان حقوق بشر

  • Home
  • درباره ما
  • خبر
  • گزارش
  • دیدگاه
  • اسناد
    • اسناد داخلی
    • اسناد بین‌المللی
      • غیر الزام‌آور
      • الزام‌آور
  • آموزش
  • چند رسانه ای
  • تماس با ما
  • انتشارات
  • English
  • follow
    • Facebook
    • Twitter
    • Instagram
    • Youtube

آخرین اخبار

  • شیرین عبادی: چه بد شگون است حکومتی که پیام صبحگاهی اش اعدام جوانان است
  • زن در رسانه – 4 تا 10 اسفند 99
  • اعتراض بازنشستگان در تجمع‌های سراسری؛ تا گرفتن حقمان اعتراض می‌کنیم
  • نامه هشت زن زندانی عقیدتی: سال ۹۹ با وقوع فاجعه‌ای دیگر به پایان خود نزدیک می‌شود
  • زن در رسانه – 27 بهمن تا 3 اسفند 99

بحثی مبنایی در زمینه بازدارندگی هسته‌ای – بخش اول

Jan 29, 2015 adminj مجله حقوق بشر, مقالات, مقاله Comments Off on بحثی مبنایی در زمینه بازدارندگی هسته‌ای – بخش اول


در پی میزگردی با عنوان «درباره‌ی یک توافق» که با شرکت اینجانب باتفاق آقایان دکتر صادق زیباکلام و دکتر داود هرمیداس باوند در تاریخ 26 آذر در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران تشکیل شد، موجی از حملات سازماندهی شده راستگرایان افراطی به رهبری خبرگزاری فارس علیه نگارنده و آقای زیبا کلام به راه افتاد. (فایل صوتی سخنان بنده در این میزگرد را اینجا ببینید.) بخش اعظم نکات مطرح شده در این موج تبلیغاتی خارج از عرف و ادب ژورنالیستی بود که من بنای پرداختن به آنها را ندارم. البته بحث بر سر مسایل مطرح‌شده را به نفع جامعه می‌دانم و در شرایط مقتضی به تشریح و تبیین گفته‌ها و نظراتم خواهم پرداخت.
در این میان در معدود مواردی اظهارات و نقدهای متفاوتی نیز از جانب برخی کارشناسان یا شخصیت‌های دلسوز و معتبر نیز مطرح شده است که پاسخگویی به آنها و گشودن باب بحث و تبادل نظر در مورد آنها می‌تواند روشنگر افکار عمومی باشد. از آن جمله است مقاله‌ای که استاد ارجمند جناب آقای دکتر محمد سهیمی در تاریخ 13/10/1393 در فضای مجازی منتشر کردند، که هدف از این نوشته توضیح و پاسخ­گویی به مطالب مطرح شده در آن مقاله است.
این نوشته در دو بخش ارائه می شود. بخش نخست توضیحات من در مواردی است که ایشان نظرات مرا نادرست انگاشته ­اند که در 9 فراز به ترتیبی که ایشان آورده ­اند دنبال شده است. اجمالاً در این 9 بخش من اختلاف اساسی در دیدگاه­های ایشان با خود نمی­ بینم و نکات ایشان را بیشتر ناشی از سوء برداشت و یا باریک بینی­ های توجیه ­ناپذیر می­دانم. اما بخش دوم از این نوشته تحلیل مفصل و کاملی است در موضوعی که به زعم نگارنده اختلاف اصلی دیدگاههای ما را رقم می­زند. این موضوع به بحث سیاست دفاعی یا بازدارندگی هسته ­ای مربوط است که دیدگاههای متفاوتی نسبت به آن وجود دارد. چنانچه خواننده فقط به این بحث علاقه­ مند است می تواند مستقیماً بخش دوم را بخواند.
بخش نخست: ایرادهای نا­بجا

(پاسخی به انتقادات دکتر محمد سهیمی در بحث هسته ای)

۱- یک تناقض
آقای سهیمی در مقدمه مبسوطی به تشریح مواضع مغرضانه جناح جنگ ‌طلب راست افراطی و لابی حامیان اسرائیل در آمریکا و اروپا بر ضد جمهوری اسلامی ایران پرداخته‌اند و ایضاً به تبلیغات ضد ایرانی بلندگوی عربستان سعودی در وبسایت العربیه اشاره کرده­اند. با این تحلیل ایشان کمترین مخالفتی ندارم، به خصوص آنجا که به عملکرد این بلندگوها در «کوبیدن طبل اعمال تحریم‌های اقتصادی جدید بر ضد ایران، وحشت‌پراکنی درباره‌ی پدیده‌ی خیالی ایران مجهز به سلاح هسته‌ای و اغراق درباره‌ی وسعت برنامه هسته‌ای ایران» اشاره دارند. فقط سؤالی که برای من پیش می‌آید آن است که اگر همه مدافعان ایران مثل جناب آقای دکتر سهیمی، در انتهای مقاله ایشان، معتقد بودند که “تحت چنین شرایطی باتوجه به عدم دسترسی ایران به سلاح‌های مدرن، وجود یک برنامه محدود غنی‌سازی اورانیوم در ایران، علیرغم غیراقتصادی بودن آن، به عنوان یک نیروی بازدارنده برای جلوگیری از حمله به ایران ضروری است”، و این عقیده را به همین صراحت نیز بیان می‌کردند، آن گاه طرفین مذاکره با ایران برای اثبات نظامی بودن برنامه هسته‌ای ایران نیازی به دلیل یا بیّنه داشتند یا آنچه مد نظرشان بود را اثبات شده می‌دیدند؟
جهت اطلاع آقای دکتر سهیمی عرض می‌کنم که حتی در بدترین شرایط مذاکره با غربی‌ها در زمان آقای جلیلی و اصولاً در تمام مدتی که از باز شدن پرونده‌ هسته‌ای ایران می‌گذرد هیچ یک از مقامات رسمی ایران کلمه‌ای از اینکه برنامه هسته‌ای ایران یک تمهید تدافعی و بازدارنده برای جلوگیری از حمله به ایران است سخن نگفته­اند. در این باره در بخش اول به تفصیل نوشته ام. اما به نظر می‌رسد تلاش‌های قلمی جناب آقای دکتر سهیمی، آن­طور که خود ایشان گزارش فرموده‌اند، برای نفی «وحشت آفرینی غربی‌ها از ایران هسته‌ای» با نظریه آخر ایشان در مورد «استفاده از یک برنامه غنی‌سازی محدود به عنوان یک نیروی بازدارنده» در تناقض است.

2- یک ربط بی ربط
در همان مقدمه، آقای دکتر سهیمی از تأیید برخی از نظرات اینجانب توسط گروهی که آنها را «اپوزیسیون همسو» نامیده‌اند یاد کرده‌اند. گویا آن­طور که ایشان نقل کرده‌اند گروه یاد شده موافق تداوم تحریم‌های کمرشکن و تداوم تنش در روابط ایران و آمریکا هستند. من در جریان این قبیل بحث‌ها در خارج از کشور نیستم و متأسفانه کثرت مشغله دانشگاهی به من فرصت مرور مفصل نظرات گروه‌های متنوعی که در خارج از کشور فعالیت دارند را نمی‌دهد. از این که جناب دکتر سهیمی در انتهای یادداشت خود به بنده لطف داشته و گوشزد کرده‌اند که سخنان من از جنس سخنان آنان نیست از ایشان سپاسگزارم و این نکته را تایید می‌کنم. امیدوارم تصور نشود که قصد تطهیر خود را دارم، اما یادآور می‌شوم پس از امضای توافق‌نامه مقدماتی ژنو زمزمه‌هایی از درون کنگره آمریکا مبنی بر برقراری تحریم‌های جدید به گوش رسید. در آن زمان من در یادداشت صریحی در روزنامه شرق پیشنهاد دادم که به محض وقوع چنین امری تیم مذاکره‌کننده‌ی ایرانی باید بی­درنگ میز مذاکرات را تا اطلاع ثانوی ترک کنند. هنوز هم بر همین نظر هستم و به عنوان یک ایرانی مغرور حاضر نیستم نماینده‌ی کشورم را بر سر میز مذاکره‌ای ببینم که طرف مقابل ادب لازم نسبت به دولت و ملت ایران را رعایت نکرده باشد.
با این وجود حس ناخودآگاهی از لا به لای جملات جناب سهیمی به خواننده دست می‌دهد که گویی ایشان برخی دق و دلی‌های قابل درک در خارج از کشور را در برابر دوستانی در داخل تخلیه کرده‌اند که به اندازه‌ی کافی در معرض حملات تندروهای راست قرار گرفته‌اند و آنچه کم ندارند سنگ‌های پرتاب شده به سمت ایشان است. امیدوارم این حس درست نباشد؛ از دوستانی مثل جناب سهیمی این انتظار نمی‌رود که ظاهربینانه به خاطر تأیید این و آن کسی را محکوم کنند. ما در اینجا به اندازه کافی سیلی می‌خوریم که چرا حرف‌هایی را زده‌ایم که ممکن است برخی آنها را از زوایای دیگری کسان دیگری هم زده باشند. کم لطفی دوستان آن سوی آب تنها چیزی است که بدان هیچ نیازی نیست!

3- موضع اصلاح طلبان
جناب سهیمی در ادامه همان فراز فرموده‌اند: «صحبت‌های ایشان [شیرزاد] موجب شد حملات شدیدی به اصلاح­طلبان از طرف راست افراطی در ایران صورت گیرد. در این حال مواضع ایشان باعث شادی اپوزیسیون همسو با راست افراطی، نئوکان‌ها و لابی اسرائیل … شد».
جهت اطلاع ایشان و دیگر دوستان عرض می‌کنم که اینجانب هرگز اعلام نکردم که آنچه می‌گویم مواضع اصلاح طلبان است، در عین آنکه هیچ تناقضی میان نظراتم با اصول تفکرات اصلاح طلبان نمی‌بینم. واقعیت این است که مجموعه‌ی اصلاح طلبان در بحث مشکلات سیاسی ناشی از تحریم‌ها، ضرورت پرهیز از مواضع تندروانه در سیاست خارجی و گام برداشتن به سمت تنش‌زدایی در روابط بین‌المللی به خصوص در بحث هسته‌ای کم و بیش با هم هم­داستان هستند و موضع بنده نیز با آنان یکی است. اما در بحث مفید بودن یا نبودن فناوری هسته‌ای به آن شکلی که در ایران دنبال شده‌است، موضع مشخصی ندارند. البته این تنها موردی نیست که جنبش اصلاح طلبی نسبت به آن موضع مشخصی نگرفته است. در بحث‌های مرتبط با محیط زیست، از جمله فاجعه خشک شدن دریاچه ارومیه، رودخانه زاینده‌رود و بسیاری از زیست بوم‌های آسیب‌دیده نیز مجموعه شناخته شده سیاسیون اصلاح‌طلب ساکت بوده­اند. این البته به نظر من چندان مطلوب نیست، اما شاید چنین چشم­داشتی از جنبشی که به شدت درگیر تنش‌های سیاسی بر سر امکان ادامه فعالیت خود هست، واقع‌بینانه نباشد.
به زعم اینجانب از اصلاح‌طلبان به مثابه صادق‌ترین نیروهای سیاسی ایران که به منافع اساسی مردم وفادارند تنها این توقع بجاست که از جنبش‌های پیشروانه در زمینه‌هایی مثل حقوق زنان، حفظ محیط زیست، حفظ میراث فرهنگی و امثال آن به موقع حمایت کنند. تصور اشتباهی است که آنان را پیشرو و خط­‌شکن در هر زمینه‌ای به حساب آوریم. در عین حال هیچ­کدام از جنبش‌های اجتماعی پیشروانه محکوم نیستند که تا زمان همراهی همه‌ی اصلاح‌طلبان زمین‌گیر باقی بمانند و حرف‌های اساسی خود را مطرح نکنند.
در کنار این بحث کلی لازم به ذکر است که در هجوم تبلیغاتی راست‌های افراطی به اینجانب و جناب آقای دکتر صادق زیبا­کلام، بیشتر فشار سیاسی-تبلیغاتی آنان در مقابل دولت روحانی بود تا مجموعه‌ی اصلاح‌طلبان. هدف از این فشار آن بود که اصحاب دولت را وادارند تا به نحوی از مطالب ارائه شده توسط بنده و دکتر زیباکلام برائت جویند. همچنین آنها درصدد القای این فرض بودند که اظهارات بنده به ضرر فضای مذاکرات هسته‌ای است که هیچ مصداق واقعی ندارد. اما در هر حال هجوم راست­های افراطی به اصلاح طلبان توسط راست­گرایان افراطی تازگی ندارد و بهانه هم نمی‌خواهد. آقایان روزانه و به «قصد قربت» به «انجام تکلیف» می‌پردازند!

4- ناموسی شدن مسئله هسته ­ای
جناب دکتر سهیمی این سخن مرا که برنامه هسته‌ای در ایران توسط اصولگرایان افراطی حالت یک موضوع «ناموسی» پیدا کرده است تایید کرده­اند، اما به نظر می‌رسد مفهوم این سخن را به گونه‌ی دیگری می­پذیرند. ایشان فرموده‌اند: “ناموس اینان قدرت سیاسی و کسب ثروت‌های افسانه‌ای … می‌باشد که راست­گرایان نگران از دست دادن آنها هستند”. من با این تعبیر موافق نیستم. مسئله‌ای که من روی آن تکیه دارم و به نوعی در اظهارات اخیر دکتر روحانی رئیس جمهور نیز در جمع مسؤولان اقتصادی کشور بیان شده بود آن است که فناوری هسته‌ای در ایران یک تابو نیست و نباید با آن به عنوان امری قدسی و ارزشی برخورد کرد. این چنین مواجهه‌ای با مسئله هسته‌ای آن را به یک موضوع حیثیتی و غیر قابل مذاکره تبدیل می‌کند که عملاً مذاکرات هسته‌ای را به بن بست می‌کشاند.
متأسفانه تأیید جناب سهیمی نسبت به عرض بنده به نحوی است که با محتوای مطالبی که من گفته‌ام در توافق نیست. من منظورم از بیان و نقد «ناموسی شدن مسئله هسته‌ای» گوشه و کنایه به راستگرایان نبود و بحثی جدی در این مورد مطرح کرده­ام که متأسفانه مورد عنایت آقای سهیمی واقع نشده است. این که کسانی در کشور به دنبال قدرت سیاسی و کسب ثروت­های افسانه­ای هستند و شاید در ذهنیت خویش آن را ناموس بپندارند ربطی به سیاست تبلیغاتی برخی از اصولگرایان افراطی و رسانه­های رسمی تحت کنترل آنان در مساوی دانستن سانتریفوژ با غیرت ملی ندارد. مغالطه­ای که جناب سهیمی در این باره کرده­اند تعجب برانگیز است! اگر هدف ایشان کنایه زدن به راست­های افراطی به جهت ثروت اندوزی و قدرت طلبی آنان است چه لزومی به تعریض ایشان به اظهارات من در موضوعی داشت که ربطی به نکته ایشان ندارد.
می‌خواهم عرض کنم که جناب ایشان از امهات مطالب من با بی‌رغبتی و کم‌توجهی عبور کرده‌اند و با بی‌انصافی تمام می‌گویند: “راست افراطی از صحبت‌های شجاعانه ولی عمدتاً اشتباه دکتر شیرزاد سوء استفاده کرده و …”. در ادامه بحث نشان خواهم داد که نکته‌گیری‌های ایشان در مواردی بسیار جزیی و نسبت به برخی از اطلاعات و داده‌های ارائه شده توسط اینجانب است. صرف‌نظر از درستی یا نادرستی این داده‌ها، با کدام معیاری یک شخصیت علمی و متخصص مثل دکتر سهیمی که در سالیان اخیر در صحنه سیاست نیز فعال‌تر شده‌اند، اخلاقاً به خود اجازه می‌دهند بدون ورود در محتوای مطالب اظهار شده صرفاً به برخی از اطلاعات جزیی و کم‌اهمیت که هیچ­کدام به کلیت مطالب اظهارشده خدشه‌ای نمی‌زنند بپردازند و قضاوت کنند که مطالب شیرزاد “عمدتاً اشتباه” است. گمان می‌کنم اگر خواننده‌ی بی‌طرفی به تمام مطالب ارائه شده توسط اینجانب و ایرادهای مطرح‌شده از سوی جناب دکتر سهیمی با دقت توجه کند، حداکثر نتیجه‌ای که ممکن است بگیرد آن است که دقت برخی از جزئیات مطرح‌شده قابل خدشه است؛ اما اتلاق صفت “عمدتاً اشتباه” بار معنایی قابل توجهی دارد که از انتقادات و اشکالات طرح شده از سوی جناب سهیمی چنین چیزی بر نمی‌آید.

5- نظرسنجی از مردم
در بخشی از مطالب جناب سهیمی به ذکر نتایجی از یکی، دو نظرسنجی از مردم ایران در مورد برنامه هسته‌ای اشاره شده است. در این مورد هیچ تعریضی به نظرات اینجانب صورت نگرفته است. شاید طرح چند مورد انتقاد آقای سهیمی از بنده امکانی برای طرح ایده‌های ایشان در قالب یک مانیفست هسته‌ای فراهم کرده باشد. اشکالی نیست. اما خوبست خوانندگان توجه داشته باشند که حجم گسترده‌ی مطالب ارائه شده توسط جناب سهیمی با عنوان مطلب که “مروری بر نظرات دکتر احمد شیرزاد درباره‌ی برنامه هسته‌ای ایران” است تطابقی ندارد.
با این وجود اگر منظور جناب ایشان طرح این نکته باشد که برنامه هسته‌ای ایران مورد حمایت اکثریت مردم ایران است (هم­چنان­که حمایت از مذاکرات هسته‌ای مورد حمایت قاطع آنان است)، هیچ­کس منکر آن نیست که بخش قابل ملاحظه‌ای از جامعه‌ی ایران مثل هر کشور دیگری از افزایش قدرت نظامی و توانمندی دفاعی کشورشان حمایت می‌کنند و از همین زاویه نیز به مسئله هسته‌ای می‌نگرند. اما نکته اینجاست که اگر تمام معایب و مزایای این امر با هم و در یک فضای بحث آزاد به اطلاع مردم برسد، چه قضاوتی خواهند داشت. بنده همان سال 82 به دوستان عرض می‌کردم که اگر از مردم ایران سئوال شود که آیا مایلید کشورتان به توانمندی استراتژیک هسته‌ای دست پیدا کند، به طور قطع اکثریت قاطع آنان جواب مثبت خواهند داد. اما اگر در همان حال از مردم سؤال شود که آیا حاضرید به تحمل 5 درصد تورم سالیانه به خاطر برنامه هسته‌ای تن دهید، اکثریت قاطع آنان به زعم بنده پاسخ منفی خواهند داد. اما در هر حال فکر می­کنم وظیفه امثال بنده و آقای دکتر سهیمی دادن اطلاعات و تحلیل‌های صحیح به مردم است، حتی اگر آنان تحلیل و نظرگاه ما را موقتاً نپسندند.

6- غنی سازی 20 درصدی
فرازی را جناب دکتر سهیمی از بنده نقل کرده‌اند که درباره‌ی غنی‌سازی 20 درصدی است. سپس داد سخن داده و صحبت مرا عجیب به حساب آورده‌اند. راستش را بخواهید آن نقل قول و آن سخنان برای من هم عجیب است! چون سخنان من نیست! من هرگز جمله‌ای به این مضمون نداشته‌ام که “سؤال من از 10 سال پیش تاکنون این است که ایران اورانیوم 20 درصد را برای چه می‌خواهد”، که مورد تمسخر جناب سهیمی قرار گیرم که “10سال پیش بحثی درباره‌ی تولید اورانیوم به غنای 20 درصد مطرح نبود”! لازم به ذکر است که نظیر چنین بحثی چندی پیش در مورد اورانیوم مورد استفاده در زیردریایی مطرح شده بود که به اورانیوم 60 درصد مربوط بوده نه اورانیوم 20 درصد و من آن زمان مطرح کردم که ما نیاز به این سطح از غنی‌سازی، یعنی 60 درصد، نداریم. چون زیردریایی اتمی نداریم.
در همین نقل قول غلط و مخدوش از قول بنده آورده‌اند که ما هیچ جایی برای بهره‌برداری از اورانیوم 20 درصد نداشته‌ایم. این درحالی است که همه آگاهان به موضوع هسته­ای ایران و از جمله نگارنده نیک می‌دانند که راکتور تهران با اورانیوم حدود 20 درصد کار می‌کند و در همان زمانی که بحث‌هایی درباره‌ی اورانیوم 20 درصد غنی‌شده جریان داشت و از جمله در بحث‌های مرتبط با توافق‌نامه مقدماتی ژنو بنده مصاحبه‌های متعدد در این مورد داشته‌ام. جالب آن است که چند سطر، آقای سهیمی از بنده نقل کرده‌اند که “ما برای راکتور تهران حدود 150 کیلوگرم اورانیوم 20 درصد لازم داریم”، و سپس حکیمانه می‌پرسند: “کدام درست است؟”. در پاسخ به ایشان عرض می‌کنم که اگر قرار است چنین بی‌رحمانه و بی‌محابا به کسی بتازید درست آن است که ابتدا دقیقاً بدانید طرف چه گفته است.
توضیحاً عرض کنم که در تمام متن پیاده شده جلسه مورد بحث، جملاتی با شکل یا مضمون فوق توسط بنده ادا نشده است. خوب بود جناب سهیمی منبع نقل قول خود را می‌آورند. درحالی که ایشان در گوشه و کنار نوشته‌ی خود ارجاعات زیادی به منبع خبر خود دارند، اما جالب است که برای نقل قول‌هایی که از من کرده‌اند، منبعی را ذکر نمی‌کنند. حتی اگر برخی جملات به گذشته و مصاحبه‌های قبلی من مربوط بوده باید صراحتاً ذکر می‌شد. (چنانکه در یک مورد این کار انجام شده است). البته همواره امکان خطا در نقل قول‌های شفاهی خبرنگاران در مصاحبه‌های تلفنی وجود دارد، هر چند اگر چنین چیزی در گذشته واقع شده بود، بنده به نحوی از آن مطلع می‌شدم.
آن طور که متن پیاده شده جلسه نشان می‌دهد در فرازی از گفتگو، مجری جوانی، که از دانشجویان دعوت کننده بود، مطالبی را با دقت کمتری از بنده نقل به مضمون می‌کند که تازه آن جملات هم فاقد گزاره‌هایی است که در مطلب آقای دکتر سهیمی از قول بنده نقل شده است. تصور می‌کنم رفتن در جزئیات این ریزه کاری‌ها از حوصله خواننده خارج است و بحث را از وزانت خود خارج می‌کند. اما انتظار از نویسنده‌ی متخصصی که می‌خواهد روی ریزه‌کاری‌ها انگشت بگذارد و مثلاً توقع دارد به اهمیت تفاوت اورانیوم 20 درصد و 75/19 درصد توجه شود آن است که قبل از نقد یک کلام، اول مطمئن شود که آیا نقل قول انجام شده درست است یا نه.
در ادامه همین مطلب از بنده نقل کرده‌اند که “ما درحال حاضر بیش از 250 کیلوگرم (اورانیوم 20 درصد غنی شده) داریم که نقطه‌ی حساسی برای رسیدن به یک بمب هسته‌ای است”. چنین جمله‌ای نه تنها خلاف واقع است، بلکه بیان آن به شدت مغایر منافع ملی و مصالح کشور است و بنده باید در صورت ادای چنین جمله‌ای در سلامتی خود شک کنم. خیر، این حرف درست نیست و نقل چنین جمله‌ای از بنده کذب محض است.
توضیحات روشنگرانه‌ای که جناب سهیمی درباره‌ی اورانیوم 20 درصد غنی شده داده‌اند، مورد تأیید بنده نیز هست و بحثی بر سر آن ندارم. اما در هر حال بی‌مناسبت نیست که به چند نکته اساسی در مورد غنی‌سازی 20 درصدی اشاره کنم:
الف- نیاز اصلی ایران به مقادیر بالای اورانیوم به منظور مصرف در نیروگاه بوشهر یا نیروگاه‌های احتمالی آینده اورانیوم 5 درصد غنی شده است.
ب- مصرف ایران برای اورانیوم 20 درصد غنی‌شده بسیار محدود است و میزان حدود 150 کیلوگرم مورد نیاز برای راکتور تهران حجم بسیار کوچکی از اورانیوم مورد نیاز کشور را تشکیل می‌دهد.
ج- درحال حاضر نسبت به توانمندی فنی ایران برای تبدیل گاز اورانیوم 20 درصد غنی‌شده به سوخت قابل استفاده در راکتور تردید جدی وجود دارد. ضمن آنکه اگر به هر شکل و مثلاً با کمک کارشناسان خارجی این کار صورت پذیرد اصل نگرانی طرف­های غربی نسبت به افزایش درجه غنی‌سازی موضوعیتی نخواهد داشت.
د- شاه بیت موافقنامه مقدماتی ژنو حذف و محو ذخایر اورانیوم 20 درصد غنی‌شده ایران بود. در آن زمان به گوش خود از جناب آقای صالحی در مصاحبه تلویزیونی‌شان شنیدم که در توجیه این توافق فرمودند اورانیوم 20 درصد غنی‌شده نیاز اساسی ما نبوده است و ما از این ابزار برای امکان چانه‌زنی در مذاکرات استفاده کرده‌ایم. ظاهراً انجام تعهداتی که ما در ژنو در این باره داشته‌ایم، مورد تأیید جناب سهیمی نیز هست.
ه- در مجموع هیچ­کس مخالف فعال ماندن راکتور تحقیقاتی تهران که از قبل از انقلاب در ایران فعال بوده نیست و تردیدی نیست که باید با یک تعامل سازنده با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به دنبال تأمین چشمه هسته‌ای مناسب برای آن بود. اما آیا افزایش سطح غنی‌سازی و وارد شدن در یک چالش شدید سیاسی- امنیتی با کشورهای غربی صرفاً به قصد تأمین سوخت یک راکتور کوچک تحقیقاتی قابل توجیه است؟ توضیحات صریح آقای دکتر صالحی نشان می‌دهد که مصالح سیاسی در فرآیند تقابل ما با غربی‌ها و در روند مذاکرات بسیار تعیین‌ کننده‌تر بوده است.

7- رآکتور اراک
فراز مبسوطی از نقد جناب دکتر سهیمی به مطالب بنده به بحث راکتور تحقیقاتی اراک بر می‌گردد. مجدداً مطلب ایشان با نقل جملاتی از بنده همراه است که به شدت مخدوش است. از جمله آن که از قول بنده نقل کرده‌اند که “راکتور اراک بسیار مضر است و حادثه چرنوبیل از این دست راکتورها را در خود داشت، و حالا طرف غربی می‌گوید که آب سنگین این نیروگاه را با آب سبک عوض کنید و این برای ما بهتر است”.
عین جملات پیاده شده بنده از نوار در این مورد چنین است: “قرار بوده ما در اراک یک راکتور بسازیم و رادیو ایزوتوپ تولید کنیم. فرض کنیم که این نیت بسیار خوب است و هیچ مشکلی در آن نیست. حالا به ما می‌گویند به جای طراحی آب سنگین، که اگر فرصت شود توضیح می‌دهم بسیار مسأله‌دار است، حادثه چرنوبیل از این سنخ نیروگاه‌ها بوده، حالا به ما می‌گویند این را کنار بگذار و این را جایش بگذار. این مسئله، قابل مذاکره است. آن وقت (این موضوع) بخشی از ناموس ما می‌شود که نه، فقط آب سنگین (برای ما قابل قبول است)،…”
انصاف دهید که بنده راکتور اراک را مسأاله‌دار دانسته‌ام نه مضر، و بحث بر سر آن را قابل طرح دانسته‌ام نه اینکه صرفاً نیروگاه آب سبک را بهتر بشمارم؛ البته اشتباه روشن و غیر قابل انکار بنده در برشمردن نیروگاه چرنوبیل به عنوان یک نیروگاه آب سنگین است. تردیدی نیست که حافظه بنده در این مورد به خطا رفته است و سوژه‌ای به دست تمسخر کنندگان راست افراطی نیز داده است. بسیار خوب! من این را پذیرفتم. اما منصفانه قضاوت کنیم قرار نیست به خاطر یک اشتباه حافظه­ای در داده‌های یک شخص با انتساب نقل قول‌های غلط و غیر واقعی تمام نکات قابل بحث دیگر را نادیده بگیریم. در مورد راکتور اراک نیز چند نکته مهم قابل بحث وجود دارد:
الف- راکتور اراک به یک معنا واقعاً مسئله‌دار است. جناب دکتر سهیمی نیز خوب واقفند که اگر صرفاً مسئله تهیه رادیو ایزوتوپ مطرح بود این همه چالش سیاسی با ایران وجود نداشت. کما این که از قبل از انقلاب با چشمه 90 درصدی و بعد از انقلاب با چشمه 20 درصدی، ما در راکتور تهران مقادیری رادیوایزوتوپ تولید کرده‌ایم و کسی هم در این مورد با ما دعوا ندارد. اگر مشکلی هست به خاطر آن است که راکتور آب سنگین از نوعی که برای اراک طراحی شده، سالیانه مقادیر قابل توجهی پسماند پولوتونیم تولید می‌کند که در صورت جداسازی می‌تواند در کار تولید سلاح‌های هسته‌ای به کار رود. بحث اساسی ما این نیست که تولید رادیوایزوتوپ ضرر دارد. بحث بر سر این است که آیا نمی‌توان با تمهیدات فنی مناسب طوری طراحی نیروگاه را تغییر داد که هدف اصلی تولید رادیوایزوتوپ را دنبال کند و ما را از شر سیاسی و شر آلایش‌های زیست محیطی پلوتونیم تولید شده برهاند؟
ب- نکته اصلی من این است که اگر هدف ما صرفاً تولید رادیوایزوتوپ است، که هست، ورود به مذاکره با غربی‌ها به منظور رفع نگرانی آن ها در مورد پلوتونیم تولید شده امری قابل بحث است. حرف اصلی من در آن جا خطاب به دلواپسان داخلی همان بود که اگر نمی‌دانند فرق تولید رادیوایزوتوپ با تولید پلوتونیم در یک راکتور چیست، کار بیجایی می‌کنند که وارد بحث می‌شوند و اگر می‌دانند که موضوع چیست، به صراحت دارند به طرف­های مذاکره با ایران پیام می‌دهند که هدف ما تولید و نگهداری پولوتونیم است و این پیامی جز مخالفت با سیاست اعلام شده راهبردی جمهوری اسلامی ایران در پرهیز از تولید و انباشت سلاح‌های هسته‌ای ندارد. بدون آن که قصد توجیه اشتباه خود را داشته باشم، گمان می‌کنم بی‌ ربط‌ترین بحث در این مورد آن است که نیروگاه چرنوبیل آب سنگینی بود یا نبود.
ج- جناب سهیمی در ذیل بحث خود در باره راکتور اراک اولاً قبول دارند که اگر آب سبک بود بهتر بود و ثانیاً راه­هایی را برای “اصلاح راکتور به طوری که پلوتونیم کمتری تولید کند و جمهوری اسلامی تأسیسات پردازش دوباره زباله هسته‌ای در ایران بر پا نکند تا قادر نباشد پلوتونیم را از بقیه زباله جدا کند…” ارائه می‌کنند. این نه تنها چیزی است که بنده قبول دارم، بلکه مضمون تعهدی است که کم و بیش جمهوری اسلامی ایران در موافقت­نامه مقدماتی ژنو پذیرفته است تا درباره‌ی آن بحث کند.
بحث ما با دلواپسان داخلی است که گویی پلوتونیم تولید شده، که جز آلایش وحشتناک محیط زیست ثمری ندارد و مهمترین استفاده آن الزاماً در سلاح هسته‌ای است، را جزیی از ناموس، دین، شرف ملی و غیرت اسلامی خود می‌پندارند. این که این جماعت به غوغا سالاری، هیاهو و تهمت پراکنی در برابر سخن امثال بنده دست زنند جای تعجب نیست. اما این که هوشمندانی مثل آقای دکتر سهیمی این بحث را، با استناد به نقل قول‌های مشکوک رسانه­های همین جماعت از بنده، به نفی پروژه‌های مفید از جمله برپایی راکتورهای تحقیقاتی یا تولید رادیوایزوتوپ گره بزنند، جای شگفتی است.

8- اقتصادی نبودن برنامه هسته­ ای
جناب دکتر سهیمی فراز مبسوطی در باب اقتصادی بودن یا نبودن غنی‌سازی اورانیوم در ایران آورده­اند. من بیش از چند بار، این بخش را از ابتدا تا انتها خواندم. تا جایی که می‌توان از گویش صریح فارسی ایشان دریافت آن است که تقریباً تمام محتوای اظهارات اینجانب را با اندکی تفاوت در جزئیات قبول دارند ولی اصرار دارند که بگویند: “اگر غنی سازی اورانیوم در ایران اقتصادی نیست، دلیل آن ادعاهای دکتر شیرزاد نیستند. نگارنده [یعنی دکتر سهیمی] هم معتقد است که غنی‌سازی اورانیوم در ایران اقتصادی نیست، ولی دلیل آن را کم بودن منابع طبیعی شناخته شده اورانیوم در ایران می‌داند، نه دلایل دکتر شیرزاد…”
سپس مثل این که خودشان متوجه می‌شوند که علیرغم ظاهر انکارآمیز سخنان­شان، حرف­های بنده را قبول دارند؛ اضافه می‌کنند: “ولی حتی در این باره هم دکتر شیرزاد اشتباه دارند. ایشان بارها گفته‌اند که ذخایر اورانیوم ایران فقط حدود 1400 تن است، در حالی که کوچک­ترین رقم درباره این ذخایر 4400 تن است، که البته هنوز بسیار کم است…”
یک ضرب‌المثل عامیانه اصفهانی هست که می‌گوید:” مگه ما گفتیم دو کنجبین؟ خب ما هم گفتیم: سکنجبین!”. روشن نیست دلیل اصرار جناب دکتر سهیمی برای آن که همان حرف­های بنده را به نوعی دیگر بیان کنند اما بگویند “شیرزاد اشتباه می‌کند”چیست، درجایی که در محتوا تقریباً با بنده همنوا هستند؟
مطلب اساسی همین است که به هزار و یک دلیل، کار غنی‌سازی اورانیوم در ایران اقتصادی نیست، حالا اگر دو سه دلیل ما جناب سهیمی را قانع نمی‌کند اشکالی نیست، اما دلایل ایشان منطقی است و ما را قانع می‌کند و اساساً قابل درک نیست که کجای دلایل‌شان فرق اساسی دارد با آن­چه بنده و آقای صادق زیباکلام در دانشگاه تهران بیان کردیم. نکته اساسی را در دو سه گزاره کوتاه می‌شود خلاصه کرد:
الف- ایران فاقد منابع کافی اورانیوم برای تولید انرژی هسته‌ای در مقیاس بزرگ صنعتی است.
ب- قیمت تمام شده‌ی اورانیوم ایران در مقایسه با قیمت­های تمام شده جهانی بالاست.
ج- هزینه سرمایه‌گذاری و راه‌اندازی نیروگاه هسته‌ای در ایران در شرایط حاضر سنگین و به دور از صرفه اقتصادی است.
اگر جناب سهیمی هم این­ها را قبول دارند، چه اصراری دارند که در جزئیات فنی و اطلاعات ریز به اصطلاح مچ‌گیری کنند که حرف­های شیرزاد دقت ندارد و بعد خودشان همان حرف­ها را بزنند ولی با عددهایی که کمی این طرف‌تر یا آن طرف‌تر است؟ مثلاً اگر ایشان قبول دارند که ذخایر اورانیوم ایران برای به راه‌اندازی تعداد قابل قبولی نیروگاه هسته‌ای تکافوی درازمدت ندارد، حالا چه مقدار ذخایر 1400 تن باشد چه 4400 تن، چقدر در اصل موضوع تفاوت هست؟ آیا در مرتبه بزرگی عددها تفاوت معنی‌داری هست؟ آیا در کیفیت قضاوت ما نسبت به اصل موضوع یعنی کم‌بودن معنی‌دار ذخایر اورانیوم ایران تفاوتی حاصل می‌شود؟ گیرم که مچ‌گیری جناب سهیمی درست باشد، که این گونه نیست، به قول معروف”خب که چی”؟ و یا “سو وات”؟
معدنی که قریب به دو دهه است حرفش را می‌زنند (معدن ساغند یزد) و سازمان انرژی اتمی در طی سال­هایی که بودجه‌های بدون محدودیت در اختیارش بوده و پیمانکاران چینی را نیز به کار گرفته، هنوز نتوانسته آن را عملیاتی کند، چه جای بحث دارد که تخمین‌های اولیه میزان ذخیره آن چه بوده است؟ گزارش سازمان انرژی اتمی در نمایشگاه دو سال پیش این سازمان حاکی از برداشت سالیانه 50 تن کیک زرد از معدن سطحی قچین بندرعباس بود که در مقابل نیاز همان یک واحد 1000 مگاواتی بوشهر نیز بسیار اندک است.
این که جناب سهیمی مچ‌گیری کنند که بله شیرزاد سال 2006 (یعنی 8 سال قبل) در مصاحبه با روزنامه ایتالیایی گفته که قیمت جهانی کیک زرد 20 دلار است و سپس با ذکر منبع، طرف‌شان را به سخره بگیرند که قیمت کیک زرد در حال حاضر (یعنی 8 سال بعد از آن مصاحبه) 100 دلار است نه 20 دلار، چه چیزی را اثبات می‌کند؟
این که جناب سهیمی به رخ بکشند که بسیاری از معادن اورانیوم دنیا در عمق چند صد متری است، بدون آن که میزان ذخیره معدنی آن ها را با ذخیره معدن ساغند مقایسه کنند، آیا در اصل غیراقتصادی و گران بودن اورانیوم حاصل شده در ایران تغییری ایجاد می‌کند؟
در ارتباط با ناچیز بودن و یا حداقل به شدت ناکافی بودن ذخایر اورانیوم طبیعی ایران بد نیست توجه خوانندگان را به مصاحبه‌ای که اخیراً سایت رجانیوز با آقای فریدون عباسی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی ایران، انجام داده و تلاش کرده از زبان ایشان سخنانی در رد اظهارات بنده بیرون بکشد، اشاره کنم. ایشان در پاسخ به سؤال خبرنگار در مورد میزان ذخایر اورانیوم کشور اظهار می­دارد:
“ما در کشور منابع، به حد کافی داریم و ذخایر ما ذخایر راهبردی است، این ذخایر برای زمانی است که اگر کشورهای خارجی مانند گذشته برای ما بازی در آورند و تحریم کنند و ممانعت به عمل آوردند، ما از آنها استفاده می‌کنیم و این در حد راکتور تحقیقانی است، این معادن جواب می‌دهد و برای زمانی که بخواهیم راکتورهای کوچک را اداره کنیم منابع داریم. ذخایر ما ذخایر راهبردی است تا برای موارد تحریم از منابع خود استفاده می‌کنیم.”
گمان دارم نقل قول فوق به اندازه کافی گویا باشد که ایران اگر به ادعای آقایان منابعی داشته باشد، در حد تحقیقاتی و راهبردی است و تکافوی نیاز تولید انرژی را نمی­کند. اما نکته قابل توجه دیگر آن است که بر فرض بپذیریم میزان ذخایر بالقوه اورانیوم طبیعی ایران به رقم­های ادعایی 30 هزار تن نزدیک باشد که از آنچه در ساغند و قچین شناسایی شده بسیار فراتر است و تا مدت بیشتری توان تأمین سوخت نیروگاه­های هسته­ای در ایران را دارد. بسیار خوب، اگر چنین است چرا در طی بیش از دو یا سه دهه فعالیت هسته‌ای در کنار زمینه‌هایی از قبیل پروژه غنی‌سازی اورانیوم در نطنز و یا راه‌اندازی راکتور آب سنگین اراک، کم­ترین تلاشی از سوی مدعیان هسته‌ای کشور برای شناسایی معادن جدید و استخراج از آن­ها صورت نگرفته است؟ اگر کاری انجام شده است گزارش آن کجاست؟ مگر می‌شود ما مدعی باشیم که چون خارجی‌ها به ما سوخت نیروگاه هسته‌ای نمی‌دهند خودمان می‌خواهیم سوخت تولید کنیم، ولی برای اولین قدم آن که اکتشاف معادن اورانیوم است هیچ فعالیتی انجام ندهیم؟ این درست مثل آن است که پالایشگاه بسازیم در حالی که کسی به ما نفت خام نمی‌دهد و در عین حال هیچ تلاشی هم برای اکتشاف و استخراج منابع نفتی صورت ندهیم. تنها دو دلیل برای این امر می‌توان یافت، نخست آنکه ادعای تأمین سوخت برای ما جدی نباشد و دوم آنکه واقعاً چندان امیدی برای کشف معادن اورانیوم قابل توجه در ایران نداشته باشیم، که به زعم من دومی محتمل‌تر است.

9- بومی شدن صنعت هسته­ ای
فرازی در نوشته‌ی جناب سهیمی در دفاع از “بومی شدن” و “علمی شدن” صنعت هسته‌ای در ایران آمده است. این دو مسئله با هم فرق دارند. به زعم بنده صنعت هسته‌ای در ایران بر مبنایی علمی برنامه‌ریزی نشده و به رشد علوم در ایران نیز کمکی نکرده است. بحث تفصیلی در این باره در گفته‌هایم در همان جلسه دانشگاه تهران آمده و آقای سهیمی نیز تعریضی به آن نداشتند. بنابراین از آن می‌گذرم. اما در باب بومی شدن صنعت هسته‌ای آن­چه از من نقل شده دقت و صحت ندارد. کلماتی از جاهای مختلف به هم عطف شده‌اند و جمله‌ای که جناب سهیمی نقل کرده‌اند متن کلام بنده نیست. در هرحال من معمولاً در گفته‌ها و نوشته‌هایم منکر آنکه صنعت هسته‌ای به نوعی محدود در ایران بومی شده و بخش­های حساس آن دور از دسترس مهندسان ایرانی نیست، نشده‌ام و اتفاقاً در میزگرد دانشگاه تهران پس از آن که نظرم را در مورد بزرگ­نمایی‌های دستاوردهای علمی و صنعتی فناوری هسته‌ای در ایران ذکر کردم، نهایتاً گفتم که اگر چیزی در فرایند برنامه هسته‌ای ایران عاید ما شده باشد همان است که ما از برخی خطوط قرمز قدرت­های جهانی در این زمینه عبور کرده‌ایم و به آنچه آنان دوست نداشتند احاطه پیدا کنیم، احاطه پیدا کردیم. بر این مبنا اتفاقاً در بسیاری از مصاحبه‌ها بنده صریحاً اعلام کرده‌ام که غربی‌ها دیگر نمی‌توانند شرایط را از حیثیت دستیابی مهندسان ایرانی به بخش­های مهمی از دانش فنی هسته‌ای به عقب برگردانند. به این لحاظ فراز یاد شده در نوشته جناب سهیمی در این باره اساساً بلاموضوع است.


  • احمد شیرزادی, انرژی هسته ای
  • tweet
بحثی مبنایی در زمینه بازدارندگی هسته‌ای- بخش دوم توقیف روزنامه‌ها نشان‌دهنده ناشکیبایی حاکمیت است

adminj

مطالب مشابه
  • بحثی مبنایی در زمینه بازدارندگی هسته‌ای- بخش دوم
    بحثی مبنایی در زمینه بازدارندگی هسته‌ای- بخش دوم

    Jan 29, 2015 Comments Off on بحثی مبنایی در زمینه بازدارندگی هسته‌ای- بخش دوم

  • وضعیت خطرناک است، توافق ضروری است
    وضعیت خطرناک است، توافق ضروری است

    Jan 08, 2015 Comments Off on وضعیت خطرناک است، توافق ضروری است

  • درشت نمایی ریزها – مقاله حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان
    درشت نمایی ریزها – مقاله حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان

    Dec 20, 2014 Comments Off on درشت نمایی ریزها – مقاله حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان

  • کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران:  گزارش جدید نمایانگر حمایت گسترده چهره‌های سرشناس ایرانی از مذاکرات هسته‌ای
    کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران: گزارش جدید نمایانگر حمایت گسترده چهره‌های سرشناس ایرانی از مذاکرات هسته‌ای

    Jul 17, 2014 Comments Off on کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران: گزارش جدید نمایانگر حمایت گسترده چهره‌های سرشناس ایرانی از مذاکرات هسته‌ای

در همین دسته بندی
  • چهار دهه جنبش زنان از اسفند ۵۷ تا اسفند ۹۷
    چهار دهه جنبش زنان از اسفند ۵۷ تا اسفند ۹۷

    Mar 01, 2019 Comments Off on چهار دهه جنبش زنان از اسفند ۵۷ تا اسفند ۹۷

  • آثار مخرب انقلاب اسلامی در امر وکالت
    آثار مخرب انقلاب اسلامی در امر وکالت

    Feb 04, 2019 Comments Off on آثار مخرب انقلاب اسلامی در امر وکالت

  • موانع تحقق و پیشرفت حقوق بشر
    موانع تحقق و پیشرفت حقوق بشر

    Dec 10, 2018 Comments Off on موانع تحقق و پیشرفت حقوق بشر

  • چرا مریم میرزاخانی و کوچر بیرکار مهاجرت کردند؟
    چرا مریم میرزاخانی و کوچر بیرکار مهاجرت کردند؟

    Aug 06, 2018 Comments Off on چرا مریم میرزاخانی و کوچر بیرکار مهاجرت کردند؟


تریبون آزاد وکلا

  • ۱۵ سال حبس برای آموزش شروط ضمن عقد / گفت‌وگو با دبیر تریبون آزاد وکلا
    ۱۵ سال حبس برای آموزش شروط ضمن عقد / گفت‌وگو با دبیر تریبون آزاد وکلا

    Dec 21, 2020 Comments Off on ۱۵ سال حبس برای آموزش شروط ضمن عقد / گفت‌وگو با دبیر تریبون آزاد وکلا

گفتگو

  • ۱۵ سال حبس برای آموزش شروط ضمن عقد / گفت‌وگو با دبیر تریبون آزاد وکلا
    ۱۵ سال حبس برای آموزش شروط ضمن عقد / گفت‌وگو با دبیر تریبون آزاد وکلا

    Dec 21, 2020 Comments Off on ۱۵ سال حبس برای آموزش شروط ضمن عقد / گفت‌وگو با دبیر تریبون آزاد وکلا

گزارش

  • زن در رسانه – 4 تا 10 اسفند 99
    زن در رسانه – 4 تا 10 اسفند 99

    Mar 01, 2021 Comments Off on زن در رسانه – 4 تا 10 اسفند 99

بیانیه

  • تریبون آزاد وکلا حکم صادره برای نسرین ستوده را محکوم می‌کند
    تریبون آزاد وکلا حکم صادره برای نسرین ستوده را محکوم می‌کند

    Mar 19, 2019 Comments Off on تریبون آزاد وکلا حکم صادره برای نسرین ستوده را محکوم می‌کند

CSHR در اينستاگرام

@cshr.iran

CSHR در توييتر

Tweets by CSHRIran

Copyright © 2013 توسط مرکز حامیان حقوق بشر . All Rights Reserved
  • Home
  • Page with sidebar
  • 404
  • ShortCodes